فصل14
یادگیری یادگرفتن از یادگیری تسلط یاب
یادگیری تسلط یاب (آموزش متوالی) توسط کارول و بلوم تدوین یافته است . این یادگیری راهی است که دانش آموزان به سطح رضایت بخش انجام کار در موضوعات درسی می رسند .
مفهوم استعداد
استعداد نکته ی اساسی در یادگیری تسلط یاب است . هر قدر استعداد بیشتر باشد احتمال یادگیری بیشتر است. کارول استعداد را مقدار زمان مورد نیاز فرد برای یادگیری می داند . در یادگیری تسلط یاب شاگردان با استعداد کمتر نسبت به شاگردان با استعداد بیشتر به زمان زیادتری نیاز دارند.استعداد راهنمای میزان زمان مورد نیاز فرد یادگیرنده است و نشان دهنده ی نحوه آموزش است . میزان یادگیری هر شاکرد بستگی به زمان داده شده و پشتکار شاگرد ، کیفیت آموزش و توانایی درک شاگرد و استعداد اوست .
بلوم موضع کارول را به شکل سیستمی با نمود های زیر بیان میدارد:
1- تعریف تسلط بر هر موضوع بر حسب هدفها و مقاصد درس
2- تقسیم محتوای درس در مجموعه ای بزرگ مرکب از واحد های یادگیری کوچکتر همراه با هدفهای روشن و ضروری
3- انتخاب مطالب مشخص و راهبرد های آموزشی
4- اجرای آزمونهای تششخیصی می تواند ( ارزشیابی تکوینی )برای هر واحد درسی و آگاه یافتن شاگردان از میزان پیشرفت خود به عنوان یک تقوبت کننده
5- استفاده اطلاعات حاصل از آزمون برای تکمیل آموزش و کمک به تسلط شاگردان
به نظر بلوم زمان بادگیری می تواند با استعداد مناسب شود می توان برای دانش آموزان با استعداد کمتر وقت و بازخورد بیشتری فراهم کرد.
تجویز آموزش انفرادی :
معلمان می توانند این الگو را به صورت گروهی در کلاس اجرا کنند و شاگردانی که زمان بیشتری دارند آموزش فردی مناسبی دریافت کنند. به هر حال فن آوری آموزش نوین ، برنامه ریزان درسی را به ایجاد سیستم های کلی درس ملزم می سازد . کلمه ی مختصر آموزش انفرادی (IpI ) می باشد که در آن شاگردان درباره ی مطالبی که بر حسب سطح شایستگی نیاز های ویژه آنان تجویز می شود ، کار می کنند .
مراحل تجویز آموزش انفرادی IpI شیوه های تحلیل سیستمی را در برنامه ریزی مطالب درسی به کار می برد .
1- یادگیری متناسب با میزان پیشرفت دانش آموزان را ممکن می سازد .
2- شاگرد را به درجه قابل نمایشی از تسلط بر درس و خود آغازی برای یادگیری را بوجود می آورد .
3- مهارت حل مسئله ، خود ارزیابی و انگیزش برای ادگیری را تقویت می کند .
فرض های مربوط به فرایند یادگیری متناسب عبارتند از :
1- تعیین تفاوت شاگردان ، با توجه به مقدار تمرینات که در یک مدسه ی ابتدایی شاگردان می توانند با حداقل آموزش مستقیم معلم یاد بگیرند .
2- شاگرد باید به پیشنیاز درسها توجه کند ، وتشویق شود تا بر حسب میزان پیشرفت خود پیش رود .
3- معلمان آموزش دیده به صورت حرفه ای به انجام وظایف خود مشغول می شوند و با استخدام یک نفر کمک منشی می توان آنها را از انجام وظایف غیر درسی رها ساخت .
4- شاگردان مسئولیت پذیر می شوند و می توانند در درسهایشان به همدیگر کمک کنند.
برای هر واحد درسی الگوی کتی عملکرد-هدفهای رفتاری- تنظیم می شود که باید: الف) هدف باید طوری باشد که شاگرد متوسط هم در دوره ای کوتاه بر آن مسلط شود و هدف باید افعال رفتاری مثل توضیح ، توصیف و ... را در بر داشته باشد .
ب) هدفها باید درون شاخه های محتوا گروهبندی شوند . این گروهبندی ها به توسعه معنادار مطالب آموزشی و تشخیص پیشرفت شاگردان کمک می کند .
ج) هدفها باید به صورت متوالی به عنوان پیشنیاز هدف های بعدی پس از خود منظم شوند .
د) واحد های هدف باید نشانگر سطوح مختلف پیشرفت و نقاط قطعی باشد .
آزمایشگاه زبان
آزمایشگاه زبان نمونه مهمی از این سیستم آموزشی است که در آن مؤلفه های ماشینی یادگیری را ایجاد کرده است . تشکیل آزمایشگاه زبان نشان دهنده نمود های تجزیه و تحلیل سیستم ها ، وظیفه و اصول فرمایشی است . در گذشته معلمان زبان نقش الگویی را ایفا می کردند و شاگردان فرصت کمی برای درستی بیان مطالب داشتند . امروزه در یک آزمایشگاه یادگیران از وسایل الکتریکی استفاده می کنند و معلم در مرکز شاگردان را کنترل می کند . در فن شناسی جدید این امکانات برای شاگردان بوجود آمده است :
1- شنیدن واضح صدای خود
2- مقایسه سخنان خود
3- ایجاد بازخورد فوری
4- جدا سازی موارد قابل بررسی
5- انجام تمرینات خاص
6- اجرای نظم و توالی
آزمایشگاه زبان از نظر شاگردان به عنوان تمرین رفتار متوالی مناسب ، تطبیق با صدای الگوی رشد سلاست روانی بیان و از نظر مربی تسهیلات برای یک موقعیت یادگیری مؤثر تر زبان است .
تذکر آموزش برنامه ای
اشخاص بسیاری از برنامه های یادگیری تسلط یاب که برای طراحی مطالب آموزشی به خویشتن است استفاده می کنند این آموزش کاربرد آثار اسکینر است . این روش محرکات منظم کنترل وتقویت فوری را فراهم می سازد .
اکثر مطالب تطبیق یافته سه نمود ضروری دارند :
1) نظم متوالی 2) پاسخ شاگرد 3 )تایید فوری پاسخ
تحقیقات درباره ی آموزش برنامه ای نشان داد که می توان از مقدمات ضروری بدون تفاوت در حجم یادگیری عدول کرد . از نظر برخی صاحب نظران برنامه های آموزشی به قدر کافی واجد خصوصیات انفرادی کردن آموزش نبود، بنابراین برنامه های شاخه ای به وجود آمد. در برنامه ی شاخه ای شاگردان کندتر که نتوانند به قاب های متوالی پاسخ دهند به اطلاعات بیشتر نیاز دارند . شاگردان پیشرفته تر می توانند از مطالب پیچیده استفاده کنند . برنامه شاخه ای به طور خودکار شاگرد را بر حسب انتخاب خود او به بخش خاصی ارجاع می دهند .